محل تبلیغات شما

نیلوفرانه



به نظرم تاریخ نسل ما رو به دو قسمت تقسیم کنن بهتره! سالهای قبل از کرونا و سالهای بعد از کرونا! مفاهیم بشری بعد از این اتفاق نحس به کلی عوض میشه! فکرش رو بکنید دنیا به سمتی بره که نتونیم همدیگه رو در اغوش بکشیم و بترسیم از مرگ و مبتلا شدن! ادم هایی که سابقا هر کدوم رو نمادی میدونستیم و یکی مهربون بود و یکی خوشحال و حالا هرکدوم بمب متحرکی شدن برای کشتن نفر دیگه! قضیه رو ساده نگیرید، من نگران مرگ نسل بشر نیستم، نگران تغییر مفاهیمم.
وقتی سن و سال پایینتری داشتم و اولین قدم هام رو مسیر جهان بینی ورمیداشتم با تفکرات کافکا و صادق هدایت و امثالهم اشنا شده بودم. پدرم همیشه میگفت از این کتابا نخون چون اینا یه بیمار روانی بودن که نتونستن به بیماریشون غلبه کنن! چند سالی باورم شده بود که کافکا هیچ وقت معنی زندگی رو درک و نکرده صادق هدایت افسرده بوده! اما واقعا زندگی چی هست؟ یه مسیر بیهوده که اخرش به مرگ منتهی میشه؟ الان یه عده ژست روشنفکری میگیرن و میگن بی هدف زندگی میکنی برادر! نه اتفاقا،
فرار میکنم! همیشه از سرما فرار کردم! اصلا انگار درست نشدم واسه جاهای سرد سیر. تحمل سرمام خیلی بالاس ولی زمستون و پاییز رو دوس ندارم! واقعا چطوری از فصل زمستون و پاییز خوشتون میاد؟ البته اینم بگم برای منی که اهل کردستانم تعریف پاییز و زمستونم با شما ها که مرکز و شمال و جنوب کشور زندگی میکنید خیلی فرق داره! همیشه وقتی پاییز و زمستون میاد مثل پرستوهای اشفته حال کوچ میکنم! هم کوچ درونی و هم کوچ بیرونی! یادم نمیاد هیچ سالی زمستونش من از این شهر فرار نکرده باشم!

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها